خاک خونین
چون قدم بر خاک خونین داشتی
بذر غیرت در زمین می کاشتی
زهر عشق حق به حمد آویختی
در رکوعت می به ساغر ریختی
قبلهی تو عشق و مستی ، قتلگاه
این مشایخ قبله هاشان بر گناه
گویمت از هفت رنگان مو به مو
خرقه پوشان دغلکار دورو
سجده بر پست و ریاست می کنیم
با خدا هم ما سیاست می کنیم
کو نشانی که شما اهل دلید ؟
جملگی تان در نماز باطلید
می چکد شک بر سر سجاده ها
وای از روزی که افتد پرده ها
ما خدایان زیادی ساختیم
مال مردم را به خود پرداختیم ...
شیر حق برخیز ، وقت کار شد
بر سر نی رفتنت ،انکار شد
کاخ ها گردیده مسجد سرفراز
صد رکعت تزویر دارد هر نماز
سجده در مسجد ، حسینا ، مشکل است
این بنا از دل نباشد ، از گل است
این خسان با مال مردم زندهاند
جملگی اندر نماز و سجده اند
دم ز راه و رسم سلمان می زنیم
لاف اسلام و مسلمان می زنیم
کاشکی از نسل سلمان می شدیم
لحظه ای ـ یک دم ـ مسلمان می شدیم ...
مهدی شریفی