صدای اعتراض دانشجویان فنی

صدای اعتراض دانشجویان فنی

صدای اعتراض دانشجویان فنی

صدای اعتراض دانشجویان فنی

درباره جشن چهارشنبه سوری

درباره جشن چهارشنبه سوری 
  
ایرانیان دیرزمانی است که سه شنبه شب آخرین هفته سال را با برافروختن آتش و برپایی آیین ویژه‌ای گرامی‌می‌دارند که چهارشنبه سوری یا جشن سوری نامیده می‌شود.

این نام یعنی « چهارشنبه سوری »بی شک پس از ورود اسلام به ایران به این مراسم داده شده است. چون در ایران باستان هر یک از روزهای ماه نامی‌داشته اند و نام روزهای هفته، چنانکه اکنون می‌گوییم، وجود نداشته است.

آنچه پژوهشگران در این باره گفته اند، گوناگون است و هر یک نیز به سرچشمه هایی استناد کرده اند. آنچه در پی می‌آید برداشتی از نوشته های گوناگون درباره جشن سوری است که بی‌شک در گذر تاریخ مراسمی‌را به آن افزوده‌اند یا برخی از کارهای ویژه این جشن که در آغاز وجود داشته، فراموش شده است. در اینجا به دو نمونه از چکیده پژوهش‌ها اشاره می‌کنیم.

* نمونه اول :

در بسیاری از فرهنگ های جهان از بابل باستان گرفته تا سلت های اروپایی، مراسمی‌مانند برافروختن آتش در پایان فصل برداشت دارند. اصولاً روشن کردن آتش بعد از خرمن چینی، جزو مراسم بسیار معمول همه جوامع کشاورزی بوده است. وحتی امروز نیز در کشورهای اروپایی می‌توان نظیر آن را مشاهده کرد. در ایران نیز امروزه در آیین جشن سده( که جشن رسمی‌پایان فصل برداشت بوده )، برافروختن آتش مرسوم است. به همین ترتیب، می‌توان روشن کردن آتش در چهارشنبه سوری را نوعی از همین مراسم دانست.

به طور خلاصه، می‌شود حدس زد که جشن آغازبهار و مراسم روشن کردم آتش و خارج شدن از شهر، از آیین های جوامع کشاورزی مقیم ایران بوده است. اما اقوام ایرانی بعد از مهاجرت به این کشور و ساکن شدن در آن، به اقتباس این مراسم پرداختند و با وارد کردن بعضی از باورهای خود ( تشبیه حلول بهار به پیروزی راستی بر دروغ )، آن را تبدیل به جشنی کاملاً ایرانی کردند. این جشن، که شاید از دورانی حتی قبل از زمان هخامنشی به وسیله این مردم برگزار می‌شده، تامدت‌ها جشنی مردمی‌بوده که توانسته به دلیل طبیعت غیر دینی و غیر سیاسی خود، به جشن عمومی‌برای همه مردم تبدیل شود و کم‌کم به صورت جشنی درآید که حتی دستگاه دولتی اشکانی و ساسانی نیز آن را به عنوان مراسم رسمی‌خود انتخاب کند.

 * نمونه دوم : 

 شاید مراسم چهارشنبه سوری برگردانی از آتش افروزی بر بام خانه در ایران باستان باشد که پس از ورود تازیان به ایران، به شکل کنونی درآمده است. 

روانشاد پورداوود می‌نویسد: « آتش افروزی در ایران باستان در پیشانی نوروز، از آیین های دیرین است. شک نیست که افتادن این آتش افروزی به شب آخرین چهارشنبه‌ی سال، پس از اسلام رسم شده است ، چه در ایران باستان شنبه و آدینه نداشتند.» حافظ می‌نویسد: « نزد عرب ها چهارشنبه روز شوم و نحسی است. از این رو است که ایرانیان؛ آیین آتش افروزی پایان سال خود را به شب آخرین چهارشنبه سال انداختند تا پیشامدهای سال نو از آسیب روز پلیدی چون چهارشنبه برکنار بماند.» روان‌شاد موبد جهانگیر اشیدری می‌نویسد: « اطلاق مراسمی‌هم چون چهارشنبه سوری کوچک ترین ارتباطی با ایرانیان باستان و باورهای دین زرتشت پیامبر ندارد و طی قرون و اعصار به صورت سنت درآمده است.» ابوجعفر نره‌شحی مورخ سده‌ی سوم می‌نویسد : « ... آن گاه امیر سعید به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود که چون شب‌ سوری چنان که عادت قدیم است، آتشی عظیم افروختند... » شب سوری بی‌گمان شکل درست تلفظ این جشن است دردوران ساسانیان. روان شاد بهرام فره‌وشی می‌‌نویسد: چون در ایران کهن روزهای هفته رایج نبوده است، از این رو آتش افروزی پیش از نوروز در سه شنبه شب آخر سال انجام نمی‌گرفته است، بلکه در سیصد و شصتمین روز سال (که بنام) پنجه‌وه است، انجام می‌گرفته است. زیرا آنان برآن بودند که فروهرهای نیاکان در آغاز این روزها به زمین فرود می‌آیند و با خود برکت و نیک‌‌روزی به همراه می‌آورند. در همین روزها بود که برای راهنمایی آنان به هنگام آغاز شب در بالای بام آتش می‌افروختند. تا آن ها راه خاندان خود را بازیابند و به سوی خانواده شتابند. ولی گویا این آیین آتش افروزی در نخستین دوره اسلامی‌بهانه‌ای برای یک قیام سیاسی گشته و در این روز سنتی و ملی ایران برای رهایی از زیر یوغ بیگانگان قیام کرده‌اند و جنبشی ملی پدید آمده است. به هر حال این آیین بعدها در سه‌شنبه شب پایان سال هر جای مانده و پایدار است.
****************
در چهارشنبه سوری چه می‌کنند فرهنگ

  
جشن سوری یا چهارشنبه سوری در شمار آیین های بسیار کهنی است که همچنان نیز با همان نام اجرا می‌شود و ارتباطی نیز با دین زرتشتی ندارد. اما بی‌شک آنچه امروز می‌بینیم با آنچه در دوران گذشته بوده ، بسیار متفاوت است.

اکنون در شهرهای بزرگ سنت چهارشنبه سوری را با کارهایی آمیخته اند که نه تنها زیبایی و معنویتی در آن دیده نمی‌شود، بلکه زیان آور و ترسناک نیز هست. امید است در آینده باز هم شاهد برپایی این رسم دیرین به گونه‌ای شادی افزا باشیم که انگیزه‌ای است برای گردآمدن مردم و شادی کردن در آستانه نوروز و بهار . آنچه در پی می‌آید اشاره به برخی از رسم هایی است که علاوه بر برافروختن آتش، انجام می‌شده است.

این جشن با آمدن « حاجی فیروز » که یکی از قدیمی‌ترین شخصیت های نمایش شادی آور بوده است و دست کم از دوران ساسانیان وجود داشته، آغاز می‌شده است.

« حاجی فیروز » درست ١٠ روز پیش از آمدن عید نوروز با صورتی سیاه شده و لباسی قرمز در میان مردم حاضر می‌شده، سپس همه با شادی دور هم جمع می‌شدند خارها و گیاهان هرز زمین را کنده و زمین منطقه را آماده باروری می‌کردند. زباله‌ها را نیز صبح از کوچه و خیابان جمع می‌کردند و شب همراه با خارها و بوته ها می‌سوزاندندو به همین خاطر چهارشنبه سوری افزون بر جشن اتحاد جشن پاکسازی محیط زیست هم بوده است. در واقع یکی از پیام های این جشن این است که بسوزانید و نابود کنید خارها را، و خارهای نفستان و زشتی‌ها و پلیدی‌های سال کهنه را.

آن ها آتش می‌افروختند و کلامی‌که از آن روزها برای ما از بازی ها و جشن ها باقی مانده «زردی من از تو و سرخی تو از من» است که در هنگام پریدن از روی آتش آن را می‌خواندند. در این جمله زردی به معنای رخوت و سستی و بی‌تحرکی و سرخی به معنای گلگون و باطراوت و شاداب بودن است.

آن ها در هفت نقطه با فاصله‌های معین بوته‌ها را روشن می‌کردند سپس ابتدا پیرمردها و پیرزن ها از روی آن می‌پریدند. به این دلیل که احترام به بزرگترها واجب است و همین طور آن ها به علت سن زیادشان رخوت و سستی بیشتری دارند و باید زودتر از جوان ها زردی خود را به آتش بسپارند، بعد از آن جوانترها و بیمارها هم باید از روی آتش می‌پریدند.

جالب توجه اینکه در آن زمان هیچ چیز یا ماده منفجره‌ای در آتش نمی‌انداختند تا ترس ایجاد نشود واستفاده از ترفه و ... ابتکار آن ها نبوده و بعدها به این مراسم اضافه شده است.

در این جشن آتش را خاموش نمی‌کردند و خاموش کردن آن را بد می‌دانستند. بعد از اینکه آتش تا آخر سوخت، حاجی فیروز مقداری از دوده‌ی آتش را به صورت خود مالیده و به راه نامعلومی‌می‌رفت و برای مردم آرزوی اتحاد و همبستگی می‌کرد. پس از رفتن او مردم خاکسترها در جایی می‌‌گذاشتند تا باد آن را ببرد.

بعد از مراسم آتش بازی مراسم کوزه شکنی بوده که به دو روایت نقل شده است. عده‌ای گفته‌اند که هر خانواده بنابر توانایی مالیش چند سکه در کوزه‌ای قرار می‌داده و آن را از پشت بام به درون کوچه پرت می‌کرده است و هر کدام از نیازمندان به اندازه نیازشان از آن پول بر می‌داشتند و البته نه بیشتر و هیچ شخص ذره‌ای هم از آن پول‌ها بر نمی‌داشته زیرا معتقد بودند در غیر این صورت برکت از خانه‌هایشان خواهد رفت. و به روایت دیگر هر خانواده تکه‌ای زغال که نماد سیاه بختی، تکه‌ای نمک که نماد شورچشمی‌و کوچکترین سکه‌ی رایج را که نماد تنگدستی است، درون کوزه می‌انداخته و بعد از چرخاندن دور سر تک‌تک اعضای خانواده از بالای پشت بام به پایین می‌انداختند و می‌گفتند « درد و بلای خانه را در کوچه ریختم».

بعد از مراسم کوزه شکنی مراسم قاشق زنی بوده که شخصی که وضع مالی خوبی نداشته با پوشاندن صورت خود به در خانه‌ها می‌رفته و افراد پول یا آجیل چهارشنبه سوری را که از هفت میوه‌ی خشک تشکیل شده، به عنوان کمک در ظرف او می‌ریختند.

آخرین مراسمی‌که در این شب انجام می‌شده مراسم جالب « شال اندازی» است که خواستگاری غیر مستقیم است به این ترتیب که خواستگار شالی را درون خانه‌ی دختر مورد نظرش می‌انداخته و منتظر می‌مانده اگر خانواده‌ی دختر شیرینی جلوی در می‌گذاشتند جوابشان مثبت و اگر ترشی می‌گذاشتند جوابشان منفی بوده و دختر قصد ازدواج نداشته‌است.

در صورت مثبت بودن جواب، خانواده‌های دو طرف در شب های بعد به صحبت می‌نشستند و اگر به توافق می‌رسیدند یک نفر فال گوش می‌ایستاد. به این صورت که در کوچه منتظر می‌ماند تا چند نفر عبور کنند اگر حرف‌های آن ها غم‌انگیز بود فال بد می‌آمد ولی اگر حرف‌هایشان شاد و خوش بود فال خوب بوده و وصلت انجام می‌شد. به این دلیل در آن شب مردم از هر جا که می‌گذشتند حرف های مثبت و شادی آوری به زبان می‌آوردند.
   


 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد